نشود فاش کسی آنچه میان من و توست...

ساخت وبلاگ
نامه‌ای دیگر نوشتم کاش آن را خواندهباشدکاش او هم مثل من، پابند عشقش مانده باشد نامه‌ای دیگر نوشتم حرف‌هایی تازه گفتم ترس دارم نامه را سربسته برگردانده باشد یا نه، شاید قلب او را گرچه از سنگ است قلبش واژه‌ای از واژه‌های نامه‌ام لرزانده باشد یا نه شاید چون عروسک دست‌های مهربانش نامه‌ام را در کنار بالشش خوابانده باشد یا نه! شاید شعری از من را به آوازی بخواند لاله‌های دامنش را شعر من رقصانده باشد شاید او هم مثل من عاشق شود اما بترسد نامه‌ام را دور از چشم پدر سوزانده باشد شاید این‌ها جز خیالات من تنها نباشد نامۀ من روی میز پستچی جا مانده باشد   محمدحسین نعمتی نشود فاش کسی آنچه میان من و توست......ادامه مطلب
ما را در سایت نشود فاش کسی آنچه میان من و توست... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alovepoetries9 بازدید : 133 تاريخ : چهارشنبه 1 تير 1401 ساعت: 0:41

ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی جهان و هر چه در او هست صورتند و تو جانی به پای خویشتن آیند عاشقان به کمندت که هر که را تو بگیری ز خویشتن برهانی مرا مپرس که چونی به هر صفت که تو خواهی مرا مگو که چه نامی به هر لقب که تو خوانی چنان به نظْرۀ اول ز شخص می‌ببری دل که باز می‌نتواند گرفت نظْرۀ ثانی تو پرده پیش گرفتی، وز اشتیاق جمالت ز پرده‌ها به درافتاد رازهای نهانی بر آتش تو نشستیم و دود شوق برآمد تو ساعتی ننشستی که آتشی بنشانی چو پیش خاطرم آید خیال صورت خوبت ندانمت که چه گویم ز اختلاف معانی مرا گناه نباشد نظر به روی جوانان که پیر داند مقدار روزگار جوانی تو را که دیده ز خواب و خمار باز نباشد ریاضت منِ شب تا سحر نشسته چه دانی؟ من ای صبا ره رفتن به کوی دوست ندانم تو می‌روی به سلامت سلام من برسانی سر از کمند تو سعدی به هیچ روی نتابد اسیر خویش گرفتی بکش چنان که تو دانی   سعدی نشود فاش کسی آنچه میان من و توست......ادامه مطلب
ما را در سایت نشود فاش کسی آنچه میان من و توست... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alovepoetries9 بازدید : 63 تاريخ : جمعه 17 آذر 1396 ساعت: 1:30

خدا بزرگ، خدا مهربان، خدا خوب است تو خوب هستی و من خوبم و هوا خوب است دلم اگرچه شکسته، اگرچه بیمار است ولی به عشق تو چون هست مبتلا، خوب است مریض عشق تو هرگز شفا نمی‌خواهد چرا که درد از این دست، بی‌دوا خوب است مگو که درد و بلایت به جان من بخورد به راه عشق اگر درد، اگر بلا خوب است خوشم به خنده و اخم و گلایه‌ات، زیرا هر آن‌چه می‌رسد از جانب شما خوب است   محمود اکرامی نشود فاش کسی آنچه میان من و توست......ادامه مطلب
ما را در سایت نشود فاش کسی آنچه میان من و توست... دنبال می کنید

برچسب : مهربان, نویسنده : alovepoetries9 بازدید : 83 تاريخ : جمعه 17 آذر 1396 ساعت: 1:30

از ضعف به هر جا که نشستیم، وطن شد وز گریه به هر سو که گذشتیم، چمن شد جان دگرم بخش، که آن جان که تو دادی چندان ز غمت خاک به سر ریخت که تن شد پیراهنی از تار وفا دوخته بودم چون تاب جفای تو نیاورد، کفن شد هر سنگ که بر سینه زدم، نقش تو بگرفت آن هم صنمی بهر پرستیدن من شد عشاق تو هر یک به نوایی ز تو خوشنود گر شد ستمی بر سر کوی تو، به من شد از حسرت لعل تو ز خون مژه طالب چندان یمنی ریخت که گجرات، یمن شد   طالب آملی نشود فاش کسی آنچه میان من و توست......ادامه مطلب
ما را در سایت نشود فاش کسی آنچه میان من و توست... دنبال می کنید

برچسب : نشستیم, نویسنده : alovepoetries9 بازدید : 142 تاريخ : جمعه 17 آذر 1396 ساعت: 1:30

بر زبان جاری نشد شوری که در جان داشتم ورنه با تو گفتنی‌های فراوان داشتم بی تو از ناگفتنی‌هایی که در دل مانده بود کوه دردی بودم و سر در گریبان داشتم روزها ابری که در هر سوی من گسترده بود شب به یمن ابرهای تیره باران داشتم سردمهری از نگاهت سخت باور می‌شود من به چشمان تو چون خورشید ایمان داشتم دل به دریاها زدن قدری جنون می‌خواست، آه بیخود از فرزانه‌ای من چشم طوفان داشتم   مصطفی محدثی‌خراسانی نشود فاش کسی آنچه میان من و توست......ادامه مطلب
ما را در سایت نشود فاش کسی آنچه میان من و توست... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alovepoetries9 بازدید : 123 تاريخ : جمعه 17 آذر 1396 ساعت: 1:30

چشم من، چشم تو را دید ولی دیده نشد من همانم که پسندید و پسندیده نشد یاد لب‌های تو افتادم و با خود گفتم: غنچه‌ای بود که گل کرد ولی چیده نشد من نظربازم و کم معصیتی نیست ولی چه بسا طعنه زدن‌های تو بخشیده نشد ای که مهرت نرسیده است به من! باور کن هیچ‌کس قدر من از قهر تو رنجیده نشد عاشقت بودم و این را به هزاران ترفند سعی کردم که بفهمانم و فهمیده نشد   سجاد سامانی نشود فاش کسی آنچه میان من و توست......ادامه مطلب
ما را در سایت نشود فاش کسی آنچه میان من و توست... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alovepoetries9 بازدید : 63 تاريخ : جمعه 17 آذر 1396 ساعت: 1:30

خیره است چشمِ خانه به چشمانِ مات من خالی است بی صدا و سکوتت حیات من دل می کَنم به خاطر تو از دیار خویش ای خاطرت عزیزتر از خاطرات من آیات سجده دار خدا چشم های توست ای سوره ی مغازله، ای سور و سات من! حق السکوت می طلبند از لبان تو چشمان لاابالی و لب های لات من شاعر شدن بهانه ی تلمیح کهنه ای است تا حافظ تو باشم، شاخه نبات من! شکر خدا که دفتر من بی غزل نماند شد عشق نیز منکری از منکرات من   محمدمهدی سیار نشود فاش کسی آنچه میان من و توست......ادامه مطلب
ما را در سایت نشود فاش کسی آنچه میان من و توست... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alovepoetries9 بازدید : 66 تاريخ : جمعه 17 آذر 1396 ساعت: 1:30

به انتظار نبودی، ز انتظار چه دانی؟ تو بی قراری دل های بی قرار، چه دانی؟ نه عاشقی که بسوزی، نه بیدلی که بسازی تو مست بادۀ نازی، از این دو کار، چه دانی؟ هنوز غنچۀ نشکفته ای به باغ وجودی تو روزگار گلی را که گشته خوار چه دانی؟ تو چون شکوفه خندا نشود فاش کسی آنچه میان من و توست......ادامه مطلب
ما را در سایت نشود فاش کسی آنچه میان من و توست... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alovepoetries9 بازدید : 86 تاريخ : چهارشنبه 17 آبان 1396 ساعت: 17:07

کنون که صاحب مژگان شوخ و چشم سیاهی نگاه دار دلی را که برده‌ای به نگاهی مقیم کوی تو تشویش صبح و شام ندارد که در بهشت نه سالی معین است و نه ماهی چو در حضور تو ایمان و کفر راه ندارد چه دوزخی چه بهشتی، چه طاعتی چه گناهی مده به دست سپاه فراق ملک نشود فاش کسی آنچه میان من و توست......ادامه مطلب
ما را در سایت نشود فاش کسی آنچه میان من و توست... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alovepoetries9 بازدید : 92 تاريخ : چهارشنبه 17 آبان 1396 ساعت: 17:07

به غیر از آن که بشد دین و دانش از دستم بیا بگو که ز عشقت چه طرف بربستم اگر چه خرمن عمرم غم تو داد به باد به خاک پای عزیزت که عهد نشکستم چو ذره گر چه حقیرم ببین به دولت عشق که در هوای رخت چون به مهر پیوستم بیار باده که عمریست تا من از نشود فاش کسی آنچه میان من و توست......ادامه مطلب
ما را در سایت نشود فاش کسی آنچه میان من و توست... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alovepoetries9 بازدید : 81 تاريخ : چهارشنبه 17 آبان 1396 ساعت: 17:07